انسان، بزرگترین عامل پیروزی
داریوش دهقان
http://www.dariushdehghan.com
درجريان هياهو و تلاش هاي تقليدي گاهي عمده ترين هاي زندگي فراموش مي شوند يا اصلا تشخيص داده نشده و به چشم نمي آيند. بايد زماني را به توقف و تامل اختصاص داد و به تصوير كلي حيات نگريست و ديد كه به كدام جهت مي رويم و تلاش هايمان براي چيست. ترديدي نيست كه همه مي خواهند و حق دارند كه پيروز باشند، اما بسياري از آرزومندان پيروزي پس ازصرف وقت وتلاش بسيار و احتمالا رسيدن به مقصد درمي يابند كه به قله اي صعود كرده اند كه نمي خواسته اند.
پيروزي حقيقي و پایدارجرياني است كه فرد را به سلامت روح و روان ورضايت فردي برساند و خواسته هاي معنوي و ماديش را تامين كند. با توجه به اين تعريف از پيروزي مي توانيد درخلوت خويش بنشينيد و براي پيدا كردن جاودانه ترين رازهای آن، به تجربیات گذشته، زندگی فعلی، و امیدهای آينده خود نگاهي دوباره بياندازيد وببينيد كه چه عامل، دانش، و مهارت ها یی، بطور پیوسته وپاینده نه بطورناگهانی و در دوره ای کوتاه مدت، درزندگيتان موثرترين، با اهميت ترين وارزشمندترين نقش ها را داشته، دارند، و خواهند داشت. آنگاه ازخود بپرسید که از میان تمام این عوامل کدامیک موثرترين، مهم ترين وارزشمندترين نقش را در زندگي شما داشته، و دارد. این عامل چيست؟ كيست؟ قبل از اینکه بقيه مطالب را بخوانيد سعي كنيد پاسخي بيابيد واين عامل مهم راپيدا كنيد.
براي جواب دادن به اين سؤال تا آنجا كه ميتوانيد به گذشتة برگرديد و تمام خاطرات برجسته خود را بياد آوريد. فكر كنيد كه در ميان همه موجودات زنده و غير زنده اي كه در اطراف خود ديده و ميبينيد كداميك همیشه در زندگيتان بيشترين اثر،اهميت و ارزش را داشته و دليل اين موثر بودن واهميت و ارزش داششتن چيست؟
شك نيست كه همه شما انسان را موثرترين، مهمترين و ارزشمندترين عامل زندگي خود مي دانيد و دلايل بسياري نيز براي اين گزينش داريد. دليل مي آوريد كه هستييم از انسان است، چون دو انسان مرا به دنيا آورده اند، براي زنده ماندنم كوشيده اند، بكمك ديگر انسان ها برايم امنيت ايجاد كرده، سرپناه ساخته، پرورش و آموزشم داده اند. استدلال مي كنيد كه من چيزي نيستم جز مجموعه اي از يادگيري ها و خاطراتم، و هيچ گوشه اي از اين يادگيريها و خاطرات نيست كه انسان در آن نقشي نداشته و يا حداقل رد پايش در آن ديده نشود. مي گوييد انسان پدر، مادر، خواهر، برادر، معلم، معشوق، دختر، پسر، دوست، همسايه، همكار، هموطن و همنوع منست. مثال مي زنيد كه ده ها نفر انسان كارمي كنند تا من روزي را به شب رسانم . مجسم مي كنيد كه اگر كشاورز، نانوا ، پليس، قاضي، مهندس، كارگر، رفتگر، پرستار، و دكتر نبود، نان ، امنيت، خانه ، پاكيزگي، بهداشت و سلامت وجود نداشت. اگر شاعرو اديب و هنرمند و موسيقي دان نبود زندگي رنگين و نمكين نمي شد. اگردلبستگي به محبوب ومهرباني هاي معشوقي نبود، شادي دل، شكوه گلها، و شيريني زندگي معنايي پيدا نمي كرد.
آسايش امروز خود را نه تنها حاصل كار و كوشش و تلاش انسانهاي زمان خودتان مي دانيد كه مشكلات فراواني را حل نموده، و بر ميزان علم و دانش افزوده و با خلق رسانه هاي گروهي، مردم را به هم نزديك تر كرده اند، بلكه آنرا به انسان هايي كه هزاران سال پيش از اين مي زيسته اند ارتباط مي دهيد. انسان هايي كه آتش ، آهن ، چرخ، جاده، خط، كاغذ، بخار، برق، تلفن، علت امراض، خواص گياهان ، قوانين كارآمد اجتماعي وهزاران چيز ديگر را كشف و اختراع وابداع نمودند و زير بناي پيشرفت وآسايش امروزيان را فراهم كردند. مي گوييد كه هيچ چيزي در اطراف شما نيست كه انسانها به نحوي در به وجود آوردنش يا تغييرش مؤثر نبوده باشند. هرچه بيشتر فكر مي كنيد معتقدتر ميشويد كه هستي، سلامت، آموخته هايتان و هر آنچه داريد از انسانهاست. آنها عامل يادگيري ، سرچشمة اطلاعات ، سازنده وسایل، ارائه دهنده خدمات، و منبع لذت و شاديهايتان مي باشند. تصور اينكه در محيطي خالي از آنها به دنيا ميآمديد و از ياري و مصاحبت هيچ كس برخوردار نميشديد، مرگ را در جلو چشمانتان مي آورد. تازه اگر معجزه وار زنده ميمانديد نميتوانستيد حرف بزنيد، راه برويد، يا مهارتي هايي از قبيل آنچه داريد، داشته باشيد. به اين نتيجه مي رسيد كه زيستن بدون انسانها اگر ممكن هم ميبود، ارزشي نميداشت. مي انديشيد كه نه تنها در دوران كودكي و نوجواني بلكه درسراسر دوران بزرگسالي نيزبه انسان نيازمند بوده و هستید زیرا بیاد می آورید که آنها:
بوجودتان آورده اند،
دوستتان داشته اند،
از شما مواظبت کرده اند،
دانش و مهارت های زیستن بشما آموخته اند،
در شرایط بحرانی حمایت و تشویقتان کرده اند،
امکانات و فرصت های لازم برایتان بوجود آورده اند،
مشوق بروزعلاقه و استعداد شما بوده اند،
الگوی رفتاری شما قرارگرفته اند،
عشق ورزیدن را به شما آموخته اند.
آسایش و آرامش برایتان بوجود آورده اند.
تقریبا همه آنچه را که از آنها استفاده می کنید ایشان بوجود آورده اند.
مي دانيد كه حتي اگر اوج گرفته و قهرمان قهرمانان و يا هنرمند ترين هنرمندان شويد باز به انسانها نياز داريد تا دست آوردها و هنرتان را ببينند وبپذيرند و شكوهتان را جشن بگيرند. مي پذيريد كه از اولين دم تا آخرين نفس وابستگيتان نسبت به آنها كاهش نمي يابد.
بر اساس اين حقايق و تفكرات است كه عميقاً معتقد مي شويد كه انسان موثرترين، مهم ترين، و با ارزش ترين عامل در زندگيتان مي باشد. اين اعتقاد راستين باعث ميشود كه خود را نسبت به انسانهاي نسلهاي گذشته و حاضر مديون بدانيد و همة آنها را، به هر شكل، سن، باور و رنگي كه باشند دوست داشته باشيد. معتقد مي شويد كه بايد خدمتي كنيد تا نشان دهد كه ارزش كارهايشان را ميدانيد و ميخواهيد مراتب سپاس و قدرداني خود را به آنها اثبات نماييد. ا ين باز نگري و روشن سازي مثل بيدارشدن از يك خواب طولانيست و شما را به جاودانه ترين راز پيروزي يعني محور قرار دادن انسان، خدمت كردن به او، و جلب رضايتش هدايت مي كند. اين حقيقتي ابدي و تغييرناپذير است. شناختن و پذيرفتن عمقي اين مطالب معجزه وار به شما كمك ميكند تا از ميان تمام كوره راههاي زندگي، مسير روشن حال و آيندهتان را دريابيد. انسان، يعني كانون توجهاتان و بزرگترين وحقيقي ترين راز پيروزي را بشناسيد و به بيراهه نرويد.
شناخت و پذيرش اين راز شما را متقاعد مي كند كه هيچ انساني را بيگانه نپنداريد وهيچ جا خود را غريب ندانيد. مشاهده مي كنيد كه كار برايتان وسيله خدمت كردن به انسان و جلب رضايت او مي شود. مي پذيريد كه هيچ كس در هيچ كاري پيروزو برجسته نميشود و درخشش نمييابد مگر اينكه با خدمات یا ساخته های خود نيازي از نيازهاي انسانها را برآورد و حاصل كارش مورد قبول آنها قرار گيرد. با اين نگرش رفع تكليف و سرهم بندي نمودن، و دست بسر كردن مراجع را كار نمي دانيد. ازاین ديدگاه كار و خدمت تبديل به تابلوي نقاشي زيبايي مي شود كه شما به انسان ها ثقديم مي کنید و مصرانه مي خواهيد كه اسم و امضايتان برپايين چنين كاري باشد. آنگاه كه اهميت و عظمت انسان ها را از اين منظر ببینید و بر اين اساس خدمت به او را سپاسگزاري از زحماتش تلقي كنيد، به اولین، جاودانه ترين وبزرگترين راز پيروزي دست مي يابيد. با اين ديد پيوسته برميزان دانش، و مهارت ها و نوآوري هايتان مي افزاييد و مي كوشيد تا عاشقانه آنها را به پاي انسان هاي بيشتري بريزيد. با اين نگرش صميمانه و كار انساني وصادقانه، بي ترديد سلامت روح و روان، رضايت فردي و پيروزي معنوي و مادي دلخواه را نصيب خود مي كنيد، الگويي براي نظاره گران مي شويد، و جامعه را جان تازه اي مي بخشيد.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " رازهای جاودانه پیروزی" نوشته همین نویسنده مراجعه فرمایید.
نظرات شما عزیزان: