بگو غزل که غزل عاشقانه نیست
ایجا کسی دلش بدون بهانه نیست
من گم شدم به پشت هزاران سکوت
فریاد خسته ام ز درد زمانه نیست
دیوانگی برای تو معنا نمی دهد
این قصه ایست که دگر عاشقانه نیست
طاقت نمی برد دلم که بدون تو سر کنم
دیگر کسی بدون تو در قلب خانه نیست
نظرات شما عزیزان:
جیم
ساعت11:49---4 ارديبهشت 1391
این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان
---------------------------------------------
رگ رگ است این آب شیرین آب شور ،
تا قیامت می رود تا نفخ صور .