دلم را تکاندم که باران بگیرد
زمین رنگ و بوی بهاران بگیرد
صدایت زدمتا هوا تازه گردد
پریشانی کهنه سامان بگیرد
تو کی می رسی باز با خنده هایت
که لبخند یخ کرده ام جان بگیرد
و می ترسم اکنون که تا شام آخر
شبم طعم شام غریبان بگیرد
بیا پل بزن تا به خود باز گردیم
بیا پیش از آنکه زمستان بگیرد
بیا تا زمان با تو معنا بگیرد
بیا تا زمین از تو بنیان بگیرد
به غیر از طلوع تو راهی نماندست
بیا تا شب کهنه پایان بگیرد
دکتر کاووس حسن لی
کاووس حسنلی شاعر، محقق، نظریهپرداز و استاد دانشگاه، از پژوهشگران نامدار در عرصهی ادبیات آکادمیک ایران، و از مدیران توانمند کشور در حوزهی فعالیتهای آموزشی و فرهنگی است.
کاووس حسنلی اول خردادماه ۱۳۴۱ در روستای «قناتنو» از توابع شهرستان خرمبید در استان فارس چشم به دنیا گشود.
وی تحصیلات مقدماتی را در صفاشهر و دوسال دانشسرا را در آباده گذراند. سپس در سال ۱۳۶۳ به دانشگاه شیراز راه یافت و در رشتهی زبان و ادبیات فارسی، دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را به پایان برد. در سال ۱۳۷۸ با درجهی استادیار عضو هیأت علمی بخش زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز شد و در مدت زمانی کوتاه (سال ۱۳۸۹) در همان دانشگاه به مرتبهی استاد ارتقاء یافت. دکتر حسنلی از نویسندگان پرکار و جامع الأطرافی است که در حوزههای گوناگونی قلم زده و آثار بنیادین و ماندگاری از خود به جا نهاده است که از دیدگاه حجم اوراق، وزن علمی، نکته بینی و دقت نظر، بسیار قابل توجه است. وی همچنین در قلمرو مدیریت در عرصهٔ آموزش و فرهنگ، از چهرههای شاخص و برجستهی ایران به شمار میآید. کارنامهی فعالیتهای علمی ـ فرهنگی وی، گواه این مدعاست.
1. رنگ از رخ تمام قلمها پریده است، انتشارات روزگار، تهران، ۱۳۸۲.
2. به لبخند آیینهای تشنهام، انتشارات هفت اورنگ، شیراز، ۱۳۷۹.[۲]
3. من ماه تابانم (شعر کودک)، انتشارات هفت اورنگ، شیراز، ۱۳۷۸.
صدای یخ زده
دست مرا بگیر و دلم را تکان بده
یعنی کمی به هیکل این مرده جان بده
تا وا شود کمی یخ این جان منجمد
در زیر زلف خویش مرا آشیان بده
تا وا شود دوباره کمی چشم و گوش من
از پشت پرده، گوشه ی چشمی نشان بده
تاریک ماندهام کف این دخمه ی نمور
از گوشه ی دریچه کمی آسمان بده
یخ میزند صدای من از سوز این سکوت
حرفی بزن، دوباره تنم را توان بده
شاید دوباره زنده شد این مرد منجمد
یک بوسهاش از آن لب معجز نشان بده
نظرات شما عزیزان: