نفیگری ــ نیهیلیسم مثبت شمس
"شمس"، پیآمد نفوذ سوفسطائیگری، بییاسائی، تباهی فرهنگی و فساد عمومی جهان خود را، در یكایك طبقات به اصطلاح روشنفكر زمان خویش، لمی و احساس كرده است. و از اینرو، طبعش به یك نوع "نیهیلیسم انقلابی"، نفی وضع موجود، واژگونگری ارزشها، برای نوسازی جامعه و فرهنگ آن، متمایل میگردد!
"نیچه" (1900- 1844) در نقد خود از سنتها و ارزشها، به "نیهیلیسم"، به نفی اعتبارها، به پسنهاد معیارها، به پوچینمائی بهظاهر مقبول و معتبر، میگراید. "شمس" نیز چنین است! به عقیدهی "شمس"، در جائیكه سراسر ادراك ما را "حجاب" فراگرفته است، معرفت راستین، حقیقت تمام، چگونه می تواند چهره نماید؟ و معارف بازاری را، چگونه اعتباری تواند بود؟:
ــ "این طریق را، چگونه میباید؟
اینهمه پردهها و حجاب، گرد آدمی درآمده!
عرش، غلاف او!
كرسی، غلاف او!
هفت آسمان، غلاف او!
كرهی زمین، غلاف او!
روح حیوانی،
غلاف!...
غلاف، در غلاف،
و حجاب، در حجاب،
تا آنجا كه معرفت است ..."
غلاف است! هیچ نیست ــ دستآورد راستین انسان چیست؟
ــ جز سرگشتگی، جز تنهائی، جز حسرت، جز حیرت؟ ــ واعظان بهما، چه اندرز میدهند؟
ــ جز هراس، جز بیاعتمادی، جز دوگوئی، جز دواندیشی، جز تزلزل و نااستواری. ــ فیلسوفان به ما چه میاموزند؟
ــ جز جدلبازی، جز یاوهسرائی؟
ــ میراث آنان چیست؟
ــ جز سخنهائی در وهم تاریك؟ فیلسوف كیست؟ جز ژاژ خوایی بیهودهگوی؟ ــ فقیهان عمر را، به چه اتلاف میكنند؟!
ــ جز بهخاطر رنجی بیهوده؟ جز بهخاطر آموزش شیوههای استنجاء، و جز بهخاطر جز بهخاطر كشف نصاب پلیدی حوپی چهار در چهار، و یا مسائلی همانند آن؟
ــ میراث علم رسمی چیست؟
ب-4
نظرات شما عزیزان: