از همان روز كه دريا
با آنهمه زيبايي
و
وسعت آبي اش
در انبوه جنگل چشمانت
خيره و مات شد
و از رشك
به جزري ابدی فرو رفت !!!
دانستم
كه تو
ديگر
از آن من نيستي!!!
از همان شب
كه
در كنار " زاينده رود "
ناگهان
هوا ابرشد
با تو
مسافر " سهراب " را
خواندیم !!!
و آسمان " ماه اش " را
گم كرده بود
تو
همه زمين را
روشن كرده بودي !
از آن من نيستي !!!
آری مهربانم
من
چون تو
بزرگ نبودم !!
بزرگی تو
خدای گونه بود
از جنس ملکوت !!
من چون تو
تا
باور رهايي
جرات كندن اززمين
در گامهاي اراده ام
زبانه كشند!!!
جرات و باوري
اينگونه
و از اين دست محکم
كه هنوز هم
باور نميكنم
در زمين
نيستي !!!
عليرضا مقدمي
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 8702 بازدید دیروز : 11590 بازدید هفته : 20414 بازدید ماه : 21498 بازدید کل : 286437 تعداد مطالب : 845 تعداد نظرات : 36 تعداد آنلاین : 1