بی تو امّا عشق بی معناست ، می دانی ؟
دست هایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم بی جاست ، می دانی؟
تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من هم
شعرهایم را که بی پرواست ، می دانی؟
هرچه می خواهیم - آری - از همین امروز
از همین امروز ، مال ماست ، می دانی؟
گرچه من ، یک عمر همزادِ عطش بودم
روح تو ، هم - سایه ی دریاست می دانی؟
« دوستت دارم ! » ، همین ، این راز پنهانی
از نگاه ساکتم پیداست ، می دانی؟
عشق من ! بی هیچ تردیدی ، بمان با من
عشق یک مفهوم بی « امّا » ست ، می دانی؟
سهیل محمودی
نظرات شما عزیزان: