° آیا لازم است که فلسفه غرب را هم بیاموزیم یا به فلسفه اسلامی اکتفا کنیم؟
برای ما لازم شرعی نیست که فلسفه جدید بیاموزیم ولی با وجود استادی که خود قدرت تجزیه و تحلیل فلسفه جدید را دارا باشد مطلوب است. کمتر می توان کسی را پیدا کرد که کتابی از فلسفه ی جدید ترجمه نموده باشد که به کار آید. آنچه از کانت و دکارت در فلسفه دیده ام که دست مترجم به آن رسیده است، قابل مناقشات کثیره است و مطلقاً عمق فلسفه ی ملی خودمان را فاقد است . به عقیده ی من فلسفه ی جدید از عالم فلسفه تنزّل کرده است و به یک نوع حسّ گرایی مبدّل شده است.
° آیا دیدن و عرفان با چشم غربی دین و عرفان را مغشوش نمی کند؟
جواب آن که تا آن غربی چه کسی باشد، در هوش و پشتکار غربیها شکّی وجود ندارد. غربی اگر عرفان را با مقدمات و شرایط آن در جوانی فراگیرد و نیز با دین در محیط دینی در سن مناسب با دلیل و برهان آشنا گردد فرقی بین دید غربی و چشم شرقی در بین مشاهده نمی شود. این نکته بر ما مسلّم است که آنچه در اسلام شناسی به قید تحریر در آمده است از مردم غرب است.
نباید از این نکته غفلت کرد و گمان نمود اگر کسی یک دوره فقه آموخت، اسلام شناس نیز هست. پایه
اسلام شناسی را باید در اصول عقاید و شناخت قرآن و روایات معتبر و اعمال حضرت رسالت پناه علیه و
علی آولاده السلام در طول زندگی ظاهری آن واسطه ی نزول خیرات و برکات و امیر ارباب حق و یقین علی (ع) و کیفیت زندگی و کلمات معجز نظام آن حضرت و روش دوران بعد از رحلت جناب ختمی مرتبت (ع) و چند سال خلافت او، پیدا یا کشف نمود
نظرات شما عزیزان: