چــه تماشائی شدم من
در نی نی نمناک چشم
در بغض آئینه
که می چکد چِک چِک
در پِلک خاطره
و بارانی که می کوبد
تِک تِک بر طبل درد
آری تماشائی شدم
با آن همه یاران رهیده
ولی تنیده تا مرگ من
با این پاره پاره
وصله های دل
که می نالد
لرزان لرزان
در خون رَگ
تماشائیم آری
با این سینهء سرد ابـــری
و این همه هوای هِق هِق
که نمی تِرکَـــد
ولی سر می کشد
مــــوج مــوج
بر نبض چشم
تماشائیم من آری آری....